کانون آموزش

بسیج دانشجویی دانشگاه پیام‌نور رشت

کانون آموزش

بسیج دانشجویی دانشگاه پیام‌نور رشت

شناخت و جهان بینی و ایدئولوژی

دوشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۲، ۰۳:۵۱ ب.ظ

چیستی شناخت

متفکران درباره چیستی شناخت،نظریه های گوناگونی دارند؛عده ای معتقدند تعریف علم ممکن نیست.برخی علم را امری مادی دانسته اند و عده ای دیگر بر غیر مادی بودن آن پای فشرده اند.در مجموع نظر واحدی در این باره وجود ندارد؛اما نظر صحیح چیست؟

علم حالتی است که با پدید آمدن آن در خود،می یابیم که چیزی بر وجود  ما افزوده شده و چیزی به دست آورده ایم.همچنین می یابیم که این حالت،با حالت های دیگر مثل ترس،اضطراب،خشم،محبت و...متفاوت است.بنابراین شناخت را در درون خود می یابیم.

گروهی تلاش کرده اند حافظه و ویژگی های ذهن را با ماده و مادی بودن تفسیر کنند؛در حالی که هیچ کدام به هدف خود نرسیده اند.در نتیجه مجرد بودن علم پابرجا است.

اقسام شناخت

علم به معنای مطلق آگاهی از جنبه های مختلف به اقسامی از جمله:حصولی و حضوری،تصور و تصدیق،حقیقی و اعتباری،ذاتی و عرضی،کلی و جزئی تقسیم شده است.

1.علم حضوری و علم حصولی

در علم حضوری،قوه یا ابزاری در حصول شناخت دخالت ندارد و عالم با ذات خود،واقعیت معلوم را می یابد؛اما در علم حصولی،ابزار و قوه ی مخصوصی دخالت می کند و صورتی تهیه می کند و نفس به وساطت آن قوه شناخت می یابد.

2.تصور و تصدیق

گاهی ذهن ما به وجود یا عدم وجود نسبتی میان اشیاء حکم می کند؛یعنی علم ما به شکل قضاوت میان دو چیز است و گاهی به این شکل نیست؛تصدیق یعنی قضاوت میان دو شیء.

اما ذهن، همیشه در ارتباط علمی خود با اشیا قضاوت نمی کند.گاهی آنها را بدون آنکه حکمی درباره ی آنها صادر کند،از نظر می گذراند.صورت هایی که ذهن میان آنها حکم می کند،تصورند.

هریک از تصور و تصدیق،به دو قسم تقسیم می شوند:ضروری(بدیهی) و نظری(اکتسابی)

بدیهی،ادراکی است که معلوم شدنش به فکر نیاز ندارد؛اما نظری،ادراکی است که معلوم شدنش نیازمند فکر است.

3.تصور کلی و تصور جزئی

تصورات ما یا جزئی اند یا کلی.تصورات جزئی،صورت هایی هستند که فقط بر "یک شخص" قابل انطباق هستند.مانند تصور ما از اشخاص معین انسان ها.نام هایی هم که روی این افراد گذاشته می شود،اسم خاص نامیده می شود.مثل حسن و احمد.

تصورات کلی،بر افراد فراوان و حتی افراد نامحدود قابل انطباق هستند؛مانند تصوری که از انسان،آتش،کوه و شهر داریم.

در تحصیل علم آنچه بیشتر مورد بحث است،تصورات کلی است،نه تصورات و مفاهیم جزئی.

کلیت(کلی بودن) صفت جدایی ناپذیر از "معقول" است و هیچ مفهوم جزئی،معقول نیست.

امکان شناخت

اولین سخن درباب شناخت:آیا شناخت ممکن است؟

در این باره دو دیدگاه وجود دارد:ایده آلیست ها که منکر امکان شناخت هستند و رئالیست ها که طرفدار امکان شناختند.

ایده آلیسم معرفتی

ایده آلیست ها می گویند:شناخت قابل اعتماد و اطمینان برای بشر ناممکن است.این عده عبارتند از:سوفسطییان،شکاکان،نسبی گرایان وکثرت گرایان معرفتی

دیدگاه سوفسطییان

عده ای به نام "سوفیست" مدعی بودند تمام ادراکات بشر،خیال محض است و هیچ ارزشی برای فکر بشر ندارد و جهان معلومات هیچ در هیچ است.

بوعلی راه درمان این بیماری را چیزی جز برخورد فیزیکی نمی داند.

دیدگاه شکاکان

این دسته که به لاادریون نیز مشهورند،منکر باور یقینی و مطابق با واقع هستند.

پیرهون،معروف ترین شخصیت از شکاکان ده دلیل بر عدم امکان شناخت اقامه کرد.یکی از دلایل او این است که:انسان برای شناخت،دو ابزار بیشتر ندارد:حس و عقل.هردوی این ابزارها خطاکارند و ابزار خطاکار،قابل اعتماد نیست؛پس شناخت برای انسان ممکن نیست.

پاسخ نقضی:

لازمه شکاکیت،تکیه بر یقین است،وگرنه پی بردن به وجود شک،بدون اعتماد به یقین ممکن نیست.چند یقین پنهان در شک،عبارتند از:

- یقین به وجود برخی خطاها در حس و عقل

- اعتقاد به وجود دو منبع ادراکی حس و عقل که مرتکب خطا می شوند

نسبی گرایان معرفتی

پروتاگوراس: "هرچیز برای من چنان است که بر من نمودار می شود و همچنین برای تو،زیرا من و تو هر دو آدمی هستیم؛پس آنچه من ادراک می کنم برای من حقیقت است و آنچه تو درک می کنی برای تو؛زیرا محل این ادراک واقعیت من یا تو است."

در دوران جدید نیز نسبی گرایی در عبارت های گوناگونی از شخصیت های غربی ظهور کرده است.کانت، متفکر آلمانی از مهم ترین شخصیت های نسبی گرا در غرب جدید می باشد.

اگر بنا بر ادعای این گرایش،معیاری برای تشخیص صحیح و صادق از شناخت غلط  و کاذب وجود ندارد،همین ادعا نیز معیاری برای اثبات صدق بودنش نخواهد داشت.بنابراین نسبی گرایی نظریه ای خودشکن و گرفتار تناقض درونی است.

واقع گرایی(رئالیسم)معرفتی

واقع گرایی معرفت شناختی،دیدگاهی است که براساس آن جهان به طور مستقل از ذهن انسان موجود است و انسان از راه ادراک می تواند کیفیات و اشیایی را که جزئی از این جهان هستند،درک کند.

دیدگاه قرآن

قرآن به امکان شناخت قائل است؛چون انسان را به شناخت دعوت می کند و مسلم است که هرگز به یک امر ناممکن دعوت نمی کند.

ابزارهای شناخت

1.حس

2.عقل

3.دل و تزکیه ی نفس(راه دل یعنی راه تزکیه ی نفس و قلب؛به عقیده ما، دل هم "منبع" و هم "ابزار" شناخت است.)

منابع شناخت

پس از آشنایی با ابزار شناخت این سؤال مطرح می شود که انسان از کجا و از چه سرچشمه  هایی شناخت کسب می کند؟

1.طبیعت (یک منبع بیرونی برای شناخت)

2.عقل (یک منبع درونی برای شناخت)

3.دل(قلب) و الهام (منبعی است که با ابزاری به نام تزکیه ی نفس می توان از آن استفاده کرد.)

4.ضمیر انسان (قرآن از جهان خارج انسان به "آفاق" و از درون او به "انفس" تعبیر می کند.

5.وحی

6.تاریخ

منشأ شناخت

احساس در مرحله ی اول و تعقل در مرحله ی بعد منشأ پیدایش شناخت در آدمی است.

مراحل شناخت

آیا شناختن، یک مرحله ای است یا چند مرحله ای؛در این صورت،مراحل شناخت کدام است؟

نظریه های یک مرحله ای بودن شناخت

از نظر کسانی که فقط عقل را منشأ شناخت می دانند(مانند افلاطون) و برای حس ارزشی قائل نیستند و بعضی دیگر که ماهیت شناخت را حسی محض می دانند و برای عقل نقشی قائل نیستند.

مراحل شناخت از نظر فلاسفه ی اسلامی

فیلسوفان مسلمان شناخت را سه مرحله ای می دانند:مرحله ی احساس،مرحله تخیل و مرحله تعقل.ایشان شناخت تجربی را سه مرحله ای می دانند؛ولی چون همه شناخت ها را به شناخت تجربی منحصر نمی دانند،قائل به شناخت های دو مرحله ای هم هستند،یعنی شناخت تعقلی غیر تجربی.این نوع شناخت از احساس آغاز می شود و با تعقل پایان می یابد.

ارزش شناخت

شناخت ها دو گونه اند:شناخت حقیقی و شناخت خطا.ارزش شناخت،در این باره بحث می کند که شناخت حقیقی کدام است و شناخت صادق چیست.

حقیقت و شناخت حقیقی

شخص واقع گرا (رئالیست) برای در امان ماندن از ایده آلیسم باید حقیقت را همان "معیار صدق" بداند.حقیقت یعنی معیار و مناط صادق بودن شناخت.بنابراین باید ویژگی های حقیقت و نیز شناخت حقیقی را دانست.

1.حقیقت فی الجمله وجود دارد و شناخت های انسان فی الجمله حقیقی و مطابق با واقع هستند.یعنی همه ی شناخت های بشر صددرصد خطا و موهوم نیست.

2.حقیقت همیشگی است نه موقت

3.اگر شناختی حق باشد،امکان ندارد خطا و کذب هم باشد.

4.برای تشخیص شناخت حقیقی از خطا،ابزار منطق در دسترس آدمی قرار دارد.

تعریف های دیگر حقیقت

گروه های دیگری حقیقت را به گونه ی متفاوت از آنچه گذشت،معنا و تعریف کرده اند.این نظریه ها عبارتند از:

1.نظریه تلائم

طبق این نظریه،حقیقت یعنی اندیشه ای که با اندیشه های دیگر یک فرد سازگار باشد.در جامعه نیز اگر اندیشه ی کسی با اندیشه های موجود در اذهان دانشمندان معاصرش سازگار و هماهنگ باشد،حقیقی، وگرنه کاذب خواهد بود.براساس این تعریف،حقیقت در نظر طرفداران این نظریه این است: اندیشه ای که مردم یک زمان بر آن توافق دارند.

2.نظریه فایده گرایی

این نظریه مدعی است:"شناخت راستین آن است که به حال بشر مفید باشد و در عمل نتیجه ی نیکو دهد."

3.نظریه نسبی گرایی

برخی معتقدند حقیقت،نتیجه ی برخورد قوای ادراکی ما با عالم خارج است.به عبارت دیگر،حقیقت معیار ثابتی ندارد و هرکسی برای خود معیار جداگانه ای دارد که همه حقیقت اند و هیچ  کدام خطا نیست.

4.نظریه عمل گرایی

طبق این نظریه حقیقت آن است که با تجربه و عمل تأیید شود و هر اندیشه ای که تجربه و عمل آن را تأیید نکند،حقیقت نیست.

در رد این نظریه باید گفت:اولا،این سخن که "معیار اندیشه عمل است" خود یک اندیشه(شناخت) است نه عمل.

ثانیا،بسیاری از شناخت ها با اینکه یقینی اند،هرگز قابل بررسی با عمل نیستند.مثل قائده ی "دور محال است" که هیچگاه عملا قابل اثبات نیست.

ثالثا،این عقیده زمانی درست است که احتمال وجود فرضیه یا فرضیه های دیگری درکنار این فرضیه وجود نداشته باشد.

فصل دوم:جهان بینی

جهان احساسی،جهان شناسی و جهان بینی

جهان احساسی،یعنی اینکه انسان،جهان و پدیده های آن را تنها با حواس خود درک کند نه بیش تر.

جهان شناسی،رتبه ی بالاتر از جهان احساسی است؛علاوه بر احساس،جهان را تفسیر می کند و این به خاطر وجود نیروی عقل و تفکر در انسان است.

جهان بینی طبعا فلسفه است.هر بینشی که به جهان شکل و صورت خاص بدهد و جهان را در نظام خاص ببیند که سیستم فلسفی خاصی را ایجاب کند،آن را جهان بینی می نامیم.

معیار جهانی بینی بایسته

مشخصات جهان بینی خوب عبارت اند از:

1.منطقی و قابل توجیه بودن

2.ساده بودن

3.تکلیف ساز،جهت بخش و هدف ده بودن

4.معنا بخشیدن به حیات

5.جاذبه داشتن و آرمان ساز بودن

6.تقدس بخشی و فداکارسازی(توجه به مقدسات مربوط به ایدئولوژی)

7.استعداد زیربنایی داشتن(بتواند پایه ی همه شئون زندگی قرار بگیرد.)

8.هماهنگ سازی(بتواند شئون هستی را به هم مرتبط کند.)

9.تعهد آور بودن و ایجاد مسئولیت نسبت به اجتماع

10.نشاط بخش بودن

انواع جهان بینی

جهان بینی از سه منبع سرچشمه می گیرد؛پس سه نوع است:علمی،فلسفی و دینی

1.جهان بینی علمی

علم یعنی تحقیق درباره موضوعات خاص از قبیل اجسام بی جان،گیاه،حیوان،انسان،جامعه و...

این جهان شناسی از ارائه ی چهره ی کل جهان ناتوان است؛چرا که جزءنگر است نه کل نگر.این جهان بینی نمی تواند بگوید:جهان از کجا آمده و به کجا می رود و ما در کجای آن هستیم.

2.جهان بینی فلسفی

این نوع جهان شناسی هرچند دقت و روشنی جهان بینی علمی را ندارد،اما به اصولی متکی است که اولا،بدیهی اند و ارزش نظری مطلق دارند؛ثانیا عام و دربرگیرنده اند و ثالثا،غیر قابل تغییرند.این جهان شناسی و جهان بینی،روشنگر و پاسخگو است.

3.جهان بینی مذهبی

جهان بینی مذهبی و فلسفی،از نظر قلمرو واحدند،اما از نظر مبدأ متفاوت اند.مبدأ شناخت جهان شناسی فلسفی،،عقل است و مبدأ جهان شناسی دینی،الهام و وحی است.البته روش عقلی و برهانی در قرآن و روایت ها فراوان است.جهان بینی مذهبی،قداست بخش و تأمین کننده ی ایمان است.بر دنیایی که یک فکر مذهبی عرضه می کند،قوانین دیگری علاوه بر قوانین خشک مادی و مکانیکی نیز حکومت می کند.دین طرز تلقی انسان را از خلقت تغییر می دهد،تلقی او را استقبال و قبول ایمان به نظامات جهان قرار می دهد،نه گریز و انزوا از جهان.

ارکان جهان بینی اسلام

1.جهان،مخلوق و مرتبط با خالق

2.توحید:جهان بینی اسلامی،جهان بینی توحیدی است.

3.واقع گرایی:جهان بینی اسلام واقع گرا و واقع نگر است.از این رو رسیدن به حقیقت و جست و جوی علم را بر هر مسلمانی واجب می داند؛هر شخص باید به تحقیق حقایق بپردازد و مسائل را از روی شناخت تحقیقی و نه تقلیدی دریابد.

4.مطالعه طبیعت و نشانه های خدا:از نظر اسلام،جهان طبیعت،آیه و نشانه است؛همچنان که کتاب،نشان از وجود نویسنده است.از برهان های اثبات وجود خدا،می توان به برهان اتقان صنع و برهان نظم اشاره کرد.

5.انسان:جهان بینی الهی انسان را از چند جهت ارزیابی می کند:

الف.کرامت و شرافت ذاتی و تکیه بر شعار "انسان باش و کرامت خود را دریاب".

ب.در نظر جهان بینی الهی،خلافت الهی،رسالت عمران زمین و برگزیدگی انسان بر دیگر موجودات،از آن انسان است ،اما جهان بینی مادی انسان را قدرتمندی می داند که با زور،قدرت را تصاحب کرده است.

ج.جهان بینی الهی برقراری عدالت به دست انسان را نوید می دهد،اما مکتب های مادی،ماشین را مأمور برقراری این کار می دانند.

د.در جهان بینی الهی،انسان موجودی است که زمینه ی برتری یافتن از فرشتگان و نیز پست تر شدن از حیوانات را دارد و او خود با اختیارش این مسیر را تعیین می کند.

ه.بر خلاف اگزیستانسیالسم،جهان بینی الهی،انسان را دارای غرایز اخلاقی،علمی و دینی می داند و در او زیبایی هایی می بیند.

و.جهان بینی الهی نیازهای انسان را هم مادی و هم معنوی می داند.

6.معاد:یکی از اصول جهان بینی اسلامی که از ارکان ایمانی و اعتقادی اسلام است،اصل ایمان به زندگی جاوید و حیات اخروی است.

فصل سوم:ایدئولوژی و مکتب

تعریف ایدئولوژی

ایده به معنای هدف است؛ایده یا شخصی است یا جمعی؛در صورتی که هدف فردی و یا طرح مخصوص به فرد باشد،ایدئولوژی نامیده نمی شود.ایدئولوژی،آن طرحی است برای اجتماع که با همکاری و همفکری اجرا می شود و طبعا به نوعی تشکیلات نیازمند است.

انبیا بالاترین کسانی هستند که دارای ایدئولوژی هستند.

ایدئولوژی داشتن،ناشی از جنبه ی "خلیفه خدا بودن" است.

ایدئولوژی اسلامی ایده هایی است که اسلام به پیروانش عرضه کرده و سایر افکار و معتقدات پیروانش باید براساس آن ایده ها باشند.

فصل چهارم:اسلام،مکتب جامع

هر مکتبی که طرحی برای نجات،کمال و سعادت بشر ارائه می دهد،یک سلسله ارزش ها را عرضه می کند و "بایدها و نبایدها" و "شایدها و نشایدها" را در سطح فرد و جامعه می آورد.این بایدها و نبایدها،متکی بر فلسفه خاصی است که آنها را توجیه می کند.یعنی اگر مکتب یک سلسله دستورها و فرمان ها عرضه می کند،ناچار متکی بر نوعی فلسفه و جهان بینی درباره ی هستی،جامعه و انسان است.

اسلام هرچند یک مکتب فلسفی نیست و یا با زبان و اصطلاح فلاسفه با مردم سخن نگفته است و زبانی دارد مخصوص به خود که همه ی طبقات به فراخور فهم و استعداد خود از آن بهره می برند،به طوری که می توان ایدئولوژی آن را به صورت یک دستگاه اندیشه ی عملی و بینش های جهانی به صورت یک حکمت نظری و نظریه هایش را درباره ی معرفت و شناخت شناسی به صورت اصول بدیهی یک منطق عرضه داشت.

مجموعه تعالیم اسلام از یک لحاظ سه بخش است:

الف.اصول عقاید:یعنی چیزهایی که وظیفه ی هر فرد تحصیل عقیده درباره ی آنها است.کاری که در این زمینه برعهده ی انسان است،از نوع کار تحقیقی و علمی است.

ب.اخلاقیات:یعنی خصلت هایی که مسلمانان باید خویشتن را به آن خصلت ها و خوبی ها بیاراید و خود را از اضداد آنها دور نگه دارد.کاری که در این زمینه بر عهده ی انسان است،از نوع مراقبت نفس و خودسازی است.

ج.احکام:یعنی دستورهایی که به فعالیت های خارجی و عینی انسان مربوط است؛فعالیت های معاشی و معادی،دنیوی و اخروی،فردی و اجتماعی.

ویژگی اسلام از نظر شناخت

از نظر اسلام،خدا،جهان،انسان،تاریخ،جامعه و زمان موضوع شناخت هستند.یعنی هم شناختنی هستند و هم باید آنها را شناخت.

ویژگی های اسلام از نظر جهان بینی

-جهان یک آفریده است،قائم به ذات نیست بلکه حادث است.

-جهان،حادث ذاتی و هم حادث زمانی است؛یعنی یک واقعیت متغیر و متحرک است،بلکه عین حرکت است و چون عین حرکت است،یک حدوث مستمر و دائم در حال خلق شدن است.

-نظام موجود در جهان،نظام احسن است و این جهان بهترین جهان ممکن است.

-از نظر اسلام،جهان بر پایه ی عدل برپاست.بر همین اساس،جهان بینی اسلامی اجازه نمی دهد چیزی را در جهان باطل و زاید بدانیم.

-نظام عالم براساس نظام مستحکم علت و معلولی و سبب و مسببات برقرار است.

-آنچه بر جهان حاکم است،قانون است.

-سنت الهی در این جهان بر این است که حق و اهل حق بر باطل پیروز خواهد شد.

-قضا و قدر الهی،وجود هرموجودی را تنها از راه علت خاص خودش به وجود می آورد.

-جهان گهواره ی تکامل انسان است و تدریج و تکامل قانون و سنت الهی است.

-جهان یک واقعیت هدایت شده است.

-در جهان،هم خیر هست و هم شر.

-خوبی و بدی امور،به طرز برخورد انسان با آنها بستگی دارد.

-جهان یک واحد زنده است و قوای باشعوری آن را تدبیر می کنند.

-پس از این جهان،جهان دیگری هست.

-روح انسان،حقیقی و جاودانه است.

ویژگی های اسلام از نظر ایدئولوژی

بیان ویزگی های اسلام از لحاظ ایدئولوژیکی به علت وسعت و گستردگی دامنه ی ایدئولوژی اسلام،چه از نظر مشخصات کلی و چه از نظر مشخصاتی که هر شاخه دارد،بسیار دشوار است؛در اینجا تنها به چند مورد با دسته بندی کلی اشاره می شود:

1.سازمان و ساختار

الف.همه جانبگی:اسلام به لحاظ گستره،کامل ترین دین است.

ب.انعطاف پذیری:این ویژگی به دو ویژگی ذیل تقسیم می شود:

-اجتهادپذیری:کلیات اسلامی به گونه ای تنظیم شده است که اجتهادپذیر است.اجتهاد یعنی کشف و تطبیق اصول کلی و ثابت برموارد جزئی و متغیر.

-سماحت وسهولت:اسلام به تعبیر پیامبر گرامی اسلام،"شریعت سمحه ی سهله"است.در این شریعت به حکم اینکه "سهله" است تکالیف دست و پا گیر و شاق گنجانده نشده است.

2.ارزش ها و اعتقادات

الف.توحید

ب.ارتباط بی واسطه انسان با خدا

ج.طرفداری از عقل

د.ضدیت با ضد اراده

و.اطلاح جویی و مبارزه ی دائم با فساد

3.جامعه

الف.اجتماعی بودن: مقررات اسلامی،ماهیت اجتماعی دارد.

ب.زندگی گرایی:اسلام دین زندگی گرا است نه زندگی گریز

ج.توسعه در زندگی:گسترش دادن به زندگی برای رفاه عائله،مادام که به تضییع حقی یا اسراف و تبذیر و ترک تکلیف و وظیفه نینجامد،مجاز و بلکه ستوده و مورد ترغیب است.

د.مساوات:نفی هرگونه تبعیض از ارکان ایدئولوژی اسلام است.

4.اقتصاد

الف.نفی ضرر:دستورهای اسلامی تا آن حد لازم الاجرا است که مستلزم ضرر و زیانی نباشد.

ب.اصالت فایده:هرکاری که مفید نباشد از نظر اسلام لغو تلقی می شود و ممنوع است.

ج.اصالت خیر در مبادلات مالی:گردش ثروت و نقل و انتقال آن باید از هر نوع بیهودگی دور باشد.

د.ممنوعیت غرر:هر مبادله و گردش ثروتی باید از روی آگاهی کامل طرفین باشد.

ه.ممنوعیت ربا

و.اصل کار و ارزش کار

ح.ممنوعیت استثمار:بهره کشی بلاعوض از کار دیگران به هر شکل و هر لباسی،ناروا و مطرود است.

ط.تحریم اسراف و تبذیر

ی.تحریم رشوه

ک.درآمد بر پایه ی مصلحت نه مطلوبیت

5.حقوق

الف.حقوق و آزادی فرد:اسلام در عین اینکه دینی اجتماعی است و به جامعه می اندیشد حقوق و آزادی فرد را نادیده نمی گیرد.

ب.تقدم حق جامعه بر حق فرد:آنجا که میان حق فرد و حق جامعه تعارض و تزاحم افتد،حق جامعه بر حق فرد و حق عام بر حق خاص،مقدم است.

ج.قداست دفاع از حقوق

د.تفکیک دو جنس در حقوق و تکالیف و مجازات ها:حقوق و تکالیف و مجازات ها تا آنجا که به مشترکات دو جنس مربوط است،مشترک ومساوی است و یک جنسی است؛مانند حق تحصیل علم،حق عبادت و پرستش،حق انتخاب همسر و... و آنجا که به جنسییت و مختصات فردی آنها مربوط است،وضع ناهمسان و نامتشابهی دارد و دو جنسی است.

6.سیاست و حکومت

الف.اصل شورا:در مواردی که نصی(تصریحی) از اسلام در دست نباشد،مسلمین باید روش عملی خود را با شورا و فکر جمعی انتخاب کنند.

ب.همزیستی با اهل توحید:از نظر اسلام،مسلمانان می توانند در کشور خود با پیروان ادیان دیگری که ریشه ی توحیدی دارند،از قبیل یهود و نصاری و مجوس،تحت شرایط معینی هم زیستی داشته باشند؛ولی نمی توانند با مشرک همزیستی کنند.مسلمانان می توانند براساس مصالح عالی اسلامی با کشورهای مشرک،قرارداد صلح و عدم تعرض منعقد کنند و یا در موضوع خاصی پیمان ببندند.

  • کانون آموزش بسیج دانشجویی پیام‌نور رشت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.