معاد
چیستی مرگ
در نگاه قرآن، مرگ حقیقتی وجودی وانتقال از جهانی به جهان دیگر است. مرگ در آیات مختلف به بیان های گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است از جمله :
1.تحویل ماموران خدا(توفی)
2.مخلوق خدا(قرآن مرگ را امری وجودی و در زمره ی آفریده های خداوند معرفی کرده)
3.خواب بزرگ
اهمیت مرگ اندیشی
از جمله موضوع هایی که در آموزه های دینی مورد توجه قرار گرفته یاد مرگ و آمادگی برای آن است.
کسی از پیامبر اکرم (ص) پرسید:"کدام یک از مؤمنان از همه زیرک تر است ؟"
فرمودند:"آن کس که بیش از همه یاد مرگ کند و برای آن از همه مهیاتر باشد."
در روایتی دیگر:"از اسباب سعادت آدمی این است که عمرش طولانی باشد و خدا توفیق انابه به سوی جهان خلود وپایندگی را به او روزی فرماید."
سکرات مرگ و چیستی آن
در احادیث آمده است که در وقت مردن ،لحظه ای است به نام لحظه ی "معاینه "،یعنی محتضر پیش از آنکه بمیرد و از این جهان منتقل شود ،جهان دیگر را به عیان مشاهده میکند،مانند کسی که در اتاقی بسته بایستد،وقتی در را به رویش باز کنند،پیش از آنکه از اتاق خارج شود صحن و سرای بیرون را میبیند.انسان نیز آنگاه که در مرز دنیا و آخرت قرار میگیرد چنین وضعی دارد.با چشم ظاهر دنیا را میبیند و با چشم باطن سرای آخرت را.
برزخ،میانه راه
در لغت چیزی را که حائل و فاصله بین دو چیز باشد "برزخ "گویند و در قرآن از جهان و حیات فاصل بین دنیا و قیامت کبری به "برزخ"تعبیر شده است.
چگونگی برزخ
1.جهان صورت ها :جهان آخرت جهان صورت هاست،بارنگها و آواها، زیبایی ها و زشتی ها و بوهای مطبوع و نامطبوع که همه ی آنها برای کسی که از حجاب تن گسسته و به آن جهان درآمده ظاهر می شود. برخی نیز در این جهان ادراک برزخی نیرومندی می یابند،همچنان که شیخ عباس قمی فریاد میّتی را میشنید ولی دیگران نمی شنیدند .
2.سوال قبر :یکی از رویداد های عالم برزخ،مورد پرسش قرار گرفتن ایمان انسان از سوی فرشتگان است.
3.فشار قبر :در روایت است ،قبر باغی از بوستان بهشت است و یا گودالی از حفره های آتش.
برخی از موجبات فشار قبر در روایت ها عبارتند از:سخن چینی،نگهداری اسرار و کناره گیری مرد از اهل و عیال خویش .
4.پاسخ دهی اعمال:یکی از ویژگی های حیات برزخی،همراهی اعمال آدمی و زیستن با رفتار ها و کنش های خویش است.اعمال نیک نجات دهنده و رهاننده از دشواری ها است و کردار ناپسند عذاب آفرین است.
5.همنشینی ارواح مؤمنان :در پاره ای از روایات آمده است که در عالم برزخ ارواح مومنان در وادی السلام گرد هم آمده یکدیگر را میشناسند و با یکدیگر به گفتگو می نشینند. برخی از روایت ها نیز حکایت از قرار گرفتن کافران در وادی برهوت و معذب شدن در آنجا دارد.
قیامت کبری ،نو بهار هستی!
مرحله دوم حیات اخروی از قیامت کبری آغاز می شود که این رخداد هرگز در ذهن بشر نمیگنجد.
"و ما ادراک ما یوم الدین "
تفاوت قیامت و عالم برزخ
عالم برزخ مرتبط به فرد است و هر کسی بلافاصله با مرگ خویش وارد عالم برزخ میشود، اما قیامت کبری مربوط به جمع است واقعه ای است که برای کل جهان رخ میدهد و آن را وارد مرحله جدید وحیات نوین میسازد.
طول روز قیامت
در پاره ای از آیات قرآن ،طول روز قیامت پنجاه هزار سال خوانده شده است.
پرسش:اگر بر اساس آنچه قرآن فرموده در قیامت نه خورشیدی می ماند و نه ماه و ستاره ای،این پنجاه هزار سال چگونه توجیه می شود؟این زمان طولانی برای همگان به یک اندازه است؟و همه باید آن را سپری کنند یا نه ؟
پاسخ: در پاسخ به پرسش نخست مفسران گفته اند مقصود از پنجاه هزار سال این است که امتداد آن روز به تناسب نظام حاکم بر جهان،به گونه ای است که اگر با مقیاس این جهانی سنجیده شود مساوی با پنجاه هزار سال می شود.
پاسخ پرسش دوم را از سخن پیامبر(ص) میتوان به دست آورد؛وقتی به آن حضرت عرض شد که قیامت عجب روز طولانی است،فرمودند :"به خدای عالم قسم ،آن روز بر مؤمن آنقدر میگذرد که یک نماز بخواند."
از این جا روشن میشود که گذر زمان امری نسبی است و با حالت انسان رابطه مستقیم دارد. اگر انسان در حالت خوشی باشد نمیفهمد زمان چگونه میگذرد و اگر در رنج و سختی شدید باشد اجزای زمان بر او بسیار کند میگذرد.بنابراین یادشده برای همگان یکسان نیست،برای مؤمن چنان به سرعت میگذرد که به اندازه ی یک نماز خواندن می ماند و برای کافر بسیار طولانی است .
شباهت ها و تفاوتهای دو جهان
1.شباهت ها:بدون شک اشتراکات و مشابهت هایی بین این جهان و حیات اخروی وجود دارد. این شباهت ها عبارت است از: حقیقی و واقعی بودن هر دو زندگی،آگاهی انسان به خود و تعلقات خویش،وجود لذت و رنج ،سرور واندوه،سعادت و شقاوت،وجود غرایز حیوانی وغرایز ویژه ی انسان ،زیستن انسان با بدن واندام کامل و اعضا وجوارح،وجود فضا و اجرام .
2-تفاوت ها:ثبات و تغییر،زندگی خالص و ناخالص،کشت و درو،سرنوشت نامشترک،نظام اسباب و مشیت،ضعف و قدرت ادراک،دلزندگی و دلبستگی
استدلال های قرآن بر معاد
برای مسلمان که از طریق ایمان به قرآن و گفتار پیامبر به معادو حیات اخروی ایمان دارد،نیازی به برهان و استدلال مستقیم نیست،لیکن قرآن برای نزدیک کردن معاد به اذهان،به ذکر استدلال هایی پرداخته و شبهه های منکران را پاسخ گفته است.برهان های قرآن در اینباره به سه گروه تقسیم میشود :
1.برخی بیانگر آن است که مانعی بر سر راه قیامت وجود ندارد.
2.بعضی نمایانگر اموری شبیه قیامت در همین جهان است و روشن میسازد که جای هیچ گونه انکار و استبعاد نیست.
3.برخی گویای ضرورت و قطعی بودن قیامت است و آن را لازمه ی نظام احسن و خلقت حکیمانه جهان می داند؛برهان عدالت و برهان حکمت از اینگونه برهان ها هستند.
ملاک بهشتی و جهنمی بودن
ملاک دوزخی شدن به بیان قرآن عبارت است از:
1.طغیان در برابر خدا و گریز از عبودیت حق تعالی
2.دنیا پرستی و مقدم داشتن زندگی گذران دنیا و رها کردن آخرت و بی توجهی به آن.
در مقابل، ملاک بهشتی شدن عبارت است از:
1.خوف از مقام پرودگار
2.عدم پیروی از هوای نفسانی
بهشت
در قرآن سخن از "بهشت ها"آمده است.بنابراین بهشت دارای اقسام گوناگونی است.تنوع بهشت ها ناشی از اختلاف مراتب نیکان و مؤمنان است.
1.بهشت روحانی و جسمانی:قرآن از وجود دو بهشت یاد کرده است .مفسران درباره ی این دو بهشت احتمالاتی داده اند،شاید معقول ترین آنها این باشد که منظور قرآن، بهشت روحانی و بهشت جسمانی است.همانگونه که در دنیا لذت و درد انسان هم جسمانی است هم روحانی .
2.بهشت رضوان:قرآن پس از ذکر نعمت های جسمانی از بهشت رضوان الهی یاد کرده است و میفرماید:"و رضوان من الله اکبر"
3.شراب طهور:از جمله نعیم روحانی شراب طهور است .امام صادق(ع) میفرمایند:"آنانکه از جام پاک کننده ی خدا جرعه ای،بلکه قطره ای نوشیده اند،برایشان لذایذ جسمانی نیز معنای دیگری دارد و در همه آنها خدا را می بینند."
4.درهای بهشت:در روایت آمده است بهشت هشت در دارد.بدون شک درهای بهشت نه امری تشریفاتی و زاید است،نه برای جلوگیری از ازدحام جمعیت و نه به لحاظ آن است که طبقه ی اعیان و اشراف از دری آیند و طبقات ضعیف از دری دیگر.در عالم آخرت درجات است ،نه طبقات.هر یک از ایمان،عمل و تقوا دارای درجاتی است.هرکسی وهرگروهی در یک گروه از ایمان و یک گروه از عمل و یک گروه از تقوا هستند .
5.ویژگی های بهشت:طیب و پاکیزه بودن،امنیت،سلامت،پایندگی،عدم منع و محدودیت،غفران و فضل الهی
6.نعمت های معنوی:نعمت های معنوی بالاتر و والاتر از نعمت های مادی است و بر خلاف بهشت جسمانی که اندکی توصیف پذیر است،آن را نمیتوان وصف کرد.
7.نعمت های جسمانی:خوردنی ها و آشامیدنی ها،همسران(حورالعین)،دیدنی ها،پوشیدنی ها و زینت ها،روابط صمیمانه
جهنم
جهنم دار مجازات و کیفر شدیدالهی و پست ترین و ظلمانی ترین عوالم وجود است.
1.نام های جهنم:قرآن از جهنم با نام های مختلفی یاد کرده است:جهنم،نار،جحیم،سعیر،سقر،حطمه و هاویه که هر کدام از این نامها خصوصیت و واقعیتی از ویژگی های دوزخ را حکایت میکند.برای نمونه "هاویه"به معنای سقوط کننده است و به اعتبار اینکه جهنمی سقوط کننده است.
2.درهای جهنم:جهنم دارای هفت در است که مراد از آن طبقات و درجات و عذاب های گوناگون است.
3.جهنم در کمین:قرآن میفرماید:"ان جهنم کانت مرصادا":همانا جهنم کمینگاه بوده است.
این تعبیر بسیار شگفت انگیز است.کمینگاه چیزی است در مسیر گذر،که ناگاه کسی از آن بیرون می آید و گویی شخص را ضبط میکند و نگه می دارد.اینکه هر کس میخواهد به بهشت برود باید از جهنم عبور کند تمثل این جهت است که هر کس بخواهد به سعادت برسد،باید از میان امتحان گناهان عبور کند بدون آنکه آلوده شود.پس هر اندازه آلودگی به گناه پیدا کند،گرفتاری پیدا میکند و جهنم در کمین اوست.
4.یگانگی انسان،عمل و کیفر
5.عذر ناپذیری:قرآن بر عذرناپذیری از کافران معاند در قیامت تاکید کرده و همچنین از منظر قرآن بین کیفر آخرت و شخصیت و عمل آنان رابطه اتحادی برقرار است و عذر آنان پذیرفتنی نیست و در واقع نفی عذاب به معنای آن است که خودش نباشد.
6.گونه های عذاب:عذاب روحی،عذاب جان،تنهایی،عذاب جسمانی،طول عذاب
شبهه ها و پرسش ها
-شبهه ی آکل و مأکول:از دیر زمان این مسئله به بیان های مختلفی طرح شده است که بدن ما در گذشته اجزای پیکر دیگران بوده و پس از مرگ با تغییرات طبیعی جز بدن انسان های دیگری خواهد شد بنابراین اگر معاد جسمانی و همراه با بدن باشد چگونه بدن هایتان از هم متمایز خواهد شد و چگونه هر کس با بدن خود محشور میشود ؟
درست است که معاد هم جسمانی است هم روحانی اما ضرورتی ندارد که بدن اخروی انسان عین همان بدنی باشد که در این دنیا بوده است.اصلا بدنی که در این دنیا بوده هیچوقت عین خودش نبوده و در طول ده ها سال بار ها عوض شده است.آنچه در قیامت ضرورت دارد بقای شخص است و ملاک تشخص و من بودن همان روح آدمی است.همین طور که با تغییر سلول ها و اجزای بدن،شخص و من انسان تغییر نمیکند،در قیامت هم اجزای بدن هرچه باشد شخصیت به معنای هویت فردی باقی است چه با همین بدن باشیم یا بدن دیگر؛به همین شکل یا شکلی دیگر. حتی اگر من را در قیامت به تناسب ملکات روحی ام نسخ کنند و به صورت حیوان محشور کنند. باز من هستم که در آنجا دارای اندام حیوانی ام و من همان شخص نخستین هستم .
-شفاعت و عدالت:آیا شفاعت در قیامت نوعی استثنا قائل شدن و تبعیض و بی عدالتی نیست؟
شفاعت اقسامی دارد :غلط و ظالمانه،صحیح و عادلانه
شفاعت غلط:جلوگیری از اجرای قانون به وسیله ی پارتی است.چنین چیزی در دنیا ظلم است و در آخرت غیر ممکن؛این شفاعت در منطق قرآن رد و باطل است.
شفاعت صحیح با توجه به چند نکته میشود:
1.اصل رحمت:نیل به سعادت،افزون بر کنش های آدمی نیازمند جریان رحمت سابقه ی الهی نیز هست. یکی از جلوه های رحمت الهی،نمود تطهیر است.غفران الهی شست وشوی روان ها بر عوارض گناهان تا حد امکان است. البته برخی از دل ها چنان قابلیت پالایش را از دست میدهند که گویی عین نجاست شده و با هیچ آبی تطهیر نمیشود وبه تعبیر قرآن ،دل آنها مهر خورده است .
2.عمومیت رحمت:مغفرت و رحمت ،قاعده ای عام و فراگیر است و همه ی موجودات را در حدود امکان قابلیت آنها فرا میگیرد و بدون آن احدی از آن رهایی نخواهد داشت.
3-شفاعت ومغفرت:شفاعت چیزی جز رحمت و مغفرت الهی نیست که وقتی به خداوند که صاحب خیرها و رحمت ها است نسبت داده میشود ،مغفرت خوانده میشود و هنگامی که به وسایط و مجاری رحمت منسوب میشود،نام شفاعت به خود میگیرد.
4.شرایط شفاعت:هر شرطی که برای شمول مغفرت هست برای شفاعت نیز هست.ایمان شرط لازم استحقاق مغفرت و شفاعت است ولی شرط کافی نیست وکسی هم نمیتواند به طور قطعی جمیع شرایط آن را بیان کند.در شفاعت و مغفرت استثنا وجود ندارد رحمت پروردگار محدود است و هرکه محروم است از آن جهت است که محرومیت را به کلی از دست داده است،یعنی محرومیت از ناحیه قصور قابل است.
- ۹۲/۰۶/۲۵