تربیت ولایی10
دینداری به معنای واقعی و عمیق کلمه،نیاز به هوشمندی دارد.
انسان های ساده و سطحی نگر که یا به دلیل خراب بودن وضعیت عقل، سطحی نگرند و یا به دلیل اینکه اساسا استعداد عقلانی و ذهنی قوی ندارند نمی توانند به عمق دین دسترسی پیدا کنند.
این افراد حتی اگر جزء اولیای خدا هم باشند،اهل کشف و کرامت هم باشند،مستجاب الدعوه هم که باشند نمی توانند الگو باشند.
افرادی هم هستند که از نظر ذهنی انسا نهای پیچیده و باهوشی اندولی چون بیمارند سطحی نگر می شوند،بیماری ها و تعلقات روحی باعث سطحی نگری آنها می شود،اینها نمی توانند به اعماق دین دست پیدا کنند.
هوش و درایتی که ایرانی ها از آن برخوردارند طبیعتا مؤثر است در اینکه امروز قوی ترین کشور اسلام ناب،جامعه ای که اسلام ناب را محقق کرده،جامعه ای که می خواهد مقدمات ظهور را فراهم کند ایران باشد.
البته انسان های نادان و ضعیفی هم ممکن است در اینجا حضور داشته باشند،حتی نقش هم ایفا کنند ولی استوانه ها و ستون های اصلی،انسان های فهمیده هستند.
طراح دین پروردگار عالم است؛همین دلیل برای عمیق بودن دین کافی است.
انسان موجود بی نهایت طلبی است،او وقتی سقف پروازی تعیین می کند باید قوی ترین انسانها در این سقف پروازی عاجز بمانند.
قرآن خدانامه است،خداوند در همه ی آیات از خودش سخن می گوید، دین می خواهد از چهره ی بی مثال پروردگار عالم پرده برداری کند،دین ما حرکت به سوی خداست،خدا هم بی نهایت است،پس این دین هم بی نهایت است،بینهایت را چه کسی می تواند بفهمد؟چه کسی می تواند درک کند؟
دین لایه های عمیقی دارد،این لایه های عمیق را خیلی ها نمی توانند بفهمند،آن دسته ای هم که فهمیده اند نمی توانند به بقیه بگویند،البته این به معنای مبهم بودن دین نیست.
فهمیدن دین حتی به درس خواندن و سواد هم ربطی ندارد،حتی گاهی اوقات مطالعه کردن به جهالت انسان بیش تر می افزاید.
افرادی هم هستند بی آنکه علمی داشته باشند فهمشان از دین خیلی عمیق است،این خوش فهمی نعمتی است از جانب خدا به خاطر خوش نفسی.
ما برای فهم دین به یک خوش فهمی احتیاج داریم که با جهاد علمی می شود آن را تقویت کرد.
اینها به این معنا نیست که کسی که خوش فهم نیست از دین بهره ای نمی برد،چرا بهره می برد ولی به اندازه ی فهم خودش.
خلاصه ی دنیا این است که خدا در این دنیا هرچیزی به تو می دهد،می دهد که بگیرد،خدا فرصت می دهد که خودت بدهی!
خلاصه ی حیات بشر قصه ی هابیل و قابیل است،هابیل خودش داد ولی قابیل...
خدا شهید را دوست دارد چون آنچه که داشته خودش داد.
در راه خدا آن چیزی را باید قربانی کنیم که دوست داریم،ما چه چیزی را دوست داریم؟ما چه چیزی را باید قربانی کنیم؟
یک اتفاق کنار این دادن و گرفتن خدا این است که خودت بدهی،اتفاق دیگر این است که به آنچه خدا به تو نداده راضی باشی.
- ۹۲/۰۵/۲۳