مبانی اصولی و پایه های انقلاب
مبانی اصولی و پایه های اساسی نهضت اسلام
یک نهضت بزرگ اگر بخواهد در میان مردم پا بگیرد؛جا پیدا کند؛با قبولِ نخبگان و زبدگان جامعه مواجه شود ، باید حرف و سخن نو به صحنه بیاورد و داشته باشد. با شعار مرد م را چهار صباح می شود در صحنه نگه داشت؛اما مبارزه ی بنیانی را با صرف شعارهای سطحی و پوک که در دهان بعضی ها می بینید نمی توان راه انداخت،بلکه برای آن مبارزه و در صحنه نگه داشتن مردم ،فکر لازم است؛برای پشتوانه ی حرکت عظیم مردمی ،یک سد و تکیه گاه مستحکم فکری لازم است.امام بزرگوار نهضت ما توانست این تکیه گاه مستحکم فکری را از اسلام استخراج کند.
پایه های عمده ی این تفکر همان اصول اسلامی بود که بازشناسی و بازفهمی می شد،بدون اینکه مورد بی اعتنایی قرار گیرد ؛مثلاً توحید یکی از مبانی اصولی نهضت اسلامی است که در نگاه عامیانه ی عمومی آن را به معنای "خدا یک است و دو نیست"،معنا کرده اند.البته معلوم است خدا یک است و دو نیست،اما توحید فقط این نیست ، بلکه به معنای یگانگی قدرت حاکم بر زندگی انسان است.
این معنا یعنی چه؟ یعنی نفی همه ی قدرت هایی که بر انسان ها تحکم می کنند؛ببینید ناگهان چه معنای عظیمی پیدا کرد!یعنی نفی سلطه و هر حاکمیت ظالمانه؛نفی همه ی حکومت های کودتایی و موروثی؛نفی حکومت همه ی کسانی که می خواهند بر مجموعه های انسانی با خودکامگی و تکیه بر احساسات و خواست و منافع شخصی حکومت کنند ؛خواه این حکومت ، حکومت سیاسیون باشد،خواه حکومت اقتصادیون.معنای توحید که یکی از پایه های اصلی این نهضت عظیم است،این می باشد.
یکی دیگر از پایه های اصلی این نهضت ،کرامت انسان بود.تکریم انسان یعنی چه؟ یعنی برای انسان ارزش قائل شدن؛نه به زبان ،بلکه حق تصمیم گیری،انتخاب،مشخص کردن سرنوشت خود و تلاش برای رسیدن به آن را برای او باقی گذاشتن؛این معنای تکریم انسان است.در یک بعد دیگر ،تکریم انسان یعنی او را زبده ی موجودات و مخلوقات پروردکار دانستن ؛راهی برای او ترسیم کردن که آن راه را به کمال و زیبایی مطلق ؛ذات اقدس پروردگار ، برساند؛این ها تکریم انسان است.انسان را محدود کردن در خواست های جسمانی و جنسی و شکمی ،کوچک کردن انسان است،همچنانی که محروم کردن انسان از معیشت و او را دچار فشار زندگی و خجلت زن و بچه کردن،باز خلاف تکریم انسان است.بنابراین تکریم انسان از هر دو طرف به ابعاد وجودی و نیازهای انسان می پردازد.این موضوع ها ،همه ی دیکتاتوری های گوناگون و فلسفه هایی را که انسان را هیچکاره در اداره ی آینده ی خود معرفی می کند،نفی می کند.این ها از جمله پایه های نهضت بزرگ اسلامی بود که سخن نو در دنیا بود،امروز هم این حرف ها نو است.
امروز هم کمپانی هایی که پشت صحنه ی حکومت های مستکبر دنیا هستند و آن ها این حکومت ها را اداره و صحنه آرایی می کنند،برای انسان ها هیچ ارزشی مگر به اندازه ای که یرایشان دلار تولید کنند و سرمایه و سود به وجود بیاورند قائل نیستند.تمام این جنجال های جهانی را ،مجموعه ای از کمپانی ها و سرمایه داران اداره می کنند و در کشور های سرمایه داری هر حزبی و کاندیدایی که آنها بخواهند ،روی کار می آید؛پول حرف اول را می زند.بنابراین تکریم انسان درست نقطه ی مقابل این شیوه و روش غیر انسانی است.
عدل یکی دیگر از پایه های نهضت اسلامی بود.امروز ملاک ثروتمند بودن کشورها را این گونه معین می کنند که تولید ناخالص ملی این قدر است و سرانه این قدر ؛یعنی چه ؟ یعنی سرمایه و ثروت به همه ی مردم نزدیک به هم و یکسان می رسد؟ ابداً! ثروتمندی یک کشور به معنای این نیست که در آن کشور انسان های فقیر محروم بدبخت تهی دست َ از اولیات زندگی وجود ندارد؛چرا،بلکه در همین امریکا و کشورهایثروتمند دنیا ،انسان هایی هستند که وضع فقر آنها با وضع فقر انسانی که در کشور فقیری مثل هندوستان یا افغانستان زندگی می کند ،هیچ تفاوتی ندارد.اسلام تولید و استخراج منابع ثروت باید متعادل تقسیم شود.البته عدل در اسلام ،به معنای "تساوی" که کمونیست ها حرفش را زدند و هرگز به آن عمل نکردند نیست،بلکه تعادل یعنی این که شکاف های طبقاتی و حفره های عمیق به هیچ وجه نباید وجود داشته باشد.به جامعه ی خودتان نگاه کنید ؛هر چیزی که بر خلاف این اصول است،نقاط انحراف ما است؛جاهایی است که غلط رفتیم،مشکلاتی هم که داریم ،ناشی از همین غلط رقتن هاست.(بیانات در دیدار اساتید و دانشجویان بسیجی 18/3/1382)
- ۹۲/۰۵/۱۸