تربیت ولایی2
وقتی معنویت در جهان بازار پیدا می کند طبیعتا معنویت های کاذب و غیر اصلی در این معرکه فراوان می شود و الان هم عصر معنویت و ایمان و عصر حاکمیت امور معنوی است،به ویژه معنویتی که از اسلام عزیز نشأت گرفته باشد.
حضرت امام (ره) در سالهای آخر عمر شریفشان، به ویژه پس از پذیرش قطعنامه مکرر بر کلمه ی "اسلام ناب" تأکید می کردند.
در دوران هشت سال دفاع مقدس رزمنده ها خود تجسم اسلام ناب بودند ولی پس از آن امام همواره نگران بودند این ناب بودن فراموش شود،لذا بر اسلام ناب تأکید می کردند.
ما الان در زمانه ای زندگی می کنیم که حقیقتا اسلام های متفاتی به بازار می آیند، شاید بشود از همه ی آنها در نهایت به "اسلام آمریکایی" تعبیر کرد؛ چون همه ی آنها بازی را سه به هیچ به نفع استکبار جهانی تمام می کنند.
تربیت ولایی تربیتی است مبتی بر اسلام ناب؛ متفاوت با انواع و اقسام اسلام هایی که هیچ کس مانند امام نه درک کرد و نه بر تفاوت و تمایزش توصیه و تأکید کرد.
ما الان در زمانه ای به سر می بریم که از هر سویی ممکن است یک نصیحت دینی بیاید، یک تربیت معنوی بیاید و مارا با خودش ببرد و بعد سر از اسلام غیر ناب در بیاوریم،سر از آغوش استکبار و ابلیس در بیاوریم.
امروز دیگر ابلیس برای به جهنم فرستادن از راههای واضح و روشن خراب استفاده نمی کند،امروز بهترین راه به دوزخ فرستادن، همین معنویاتی است که خیلی ها مدعی اش هستند.
در چنین فضایی که ممکن است دچار اشتباه شویم، نیازمند دقت هستیم فلذا باید یک راه متمایز پیدا کنیم.
چرا ما بر کلمه ی "تربیت ولایی" تأکید می کنیم؟چون تربیت های متفاوت زیاد به بازار می آید- آمده و خواهد آمد- و هر کدام از این تربیت ها نتایج فاجعه آمیزشان را در نبرد مقدس پای رکاب حضرت نشان خواهند داد و شما خواهید دید که جدای از مسلمانان چه شیعیانی پای رکاب حضرت گردن زده می شوند؛ چه کسانی که می آیند و با قرآن با حضرت مقابله می کنند.
آنها چه اسلامی دارند که با قرآن خون به دل حضرت می کنند؟ باید این اسلام را شناخت!
با توجه به توصیه های صریح امام صادق(ع) و دیگر ائمه ی هدی(ع) که می فرمایند:" ایمان خود را قبل از ظهور تکمیل کنید، هنگام ظهور زمان سخت ترین ابتلائات است." که دیگر کسی که ضعیف باشد باقی نخواهد ماند.
وقت فراغت و گشاده ای در اختیار ما نیست!
ما در این راه باید از اهل بیت عصمت و طهارت و شهدا مدد بگیریم.
کلمهی "تربیت ولایی" یک تعبیری است که حکایتی دارد از "اسلام ناب"،همان اسلامی که حضرت امام (ره) دغدغه اش را داشت.
حضرت امام (ره) می فرمود:"این جبهه های جنگ محل تربیت نیروهایی است که یک شبه راه صد ساله را طی می کنند."
تربیت ولایی کارش این است، یک شبه راه صد ساله را برای انسان طی می کند.
جبهه های جنگ گارگاه های عملیاتی بود؛ بعد از جنگ ما باید از آن کارگاه ها الهام بگیریم و در این مسیر خودمان را جلو ببریم.
این فرقه هایی که درست می شود چون در اقلیت هستند خیلی بیش تر به دینشان اهمیت می دهند.شما وقتی در یک اقلیتی باشید،اگر مظلوم هم واقع شوید خیلی بیش ترتلاش می کنید، این را تجربه ثابت کرده است.
در جمهوری اسلامی به دلیل اینکه حاکمیت نورانی "ولایت" برقرار است، ما دیگر احساس اقلیت نداریم، خیلی محکم دور هم جمع نمی شویم.
رزمنده ها در جبهه ها می دیدند خیلی ها به جبهه نمی آیند، می دانستند که در اقلیت هستند، این غربت به آنها انگیزه می داد، به آنها استحکام می بخشید.
برای غلبه بر این وازدگی ای که ناشی از حس در اکثریت بودن استبنده دو توصیه دارم:
اول اینکه بیاییم علی رغم اینکه در اکثریت هستیم،فکر کنیم در اقلیتیم.
دوم اینکه اصلا چه کسی می گوید ما در اکثریتیم؟چرا وسعت نگاه ما کم است؟چرا جهان ما اینقدر باید کوچک باشد؟ این هفتاد نفر زن و کودکی که در سوریه با چاقو سر بریده می شوند، یا این دهها نفری که برای تجاوز دزدیده می شوند، و هزاران جنایت دیگری که اتفاق می افتد جزء جهان ما نیست؟ ما از چه جهت در اقلیت نیستیم؟
در همین کشور خودمان چه خبر است؟ بله خیلی ها به مقام معظم رهبری ارادت دارند، زمان جنگ هم خیلی ها به امام ارادت داشتند ولی جبهه نرفتند،که اگر قرار بود به این ارادت ها قانع شد که امروز باید شاهد جنایات چکمه پوشان صدامی در خیابانهای ایران می بودیم.
ما الان در اوج غربت هستیم،سند مستند هم غیبت امام زمان(عج) است.
جمعیت هیئت های ما را ببینید، سی سال از انقلاب گذشته است و هنوز هم جمعیت های صد هزار نفره ی ما برای فوتبال است!
کار گروهی ما کجاست؟
خداوند در قرآن می فرمایند: "یاایهاالذین آمنوا اصبروا و صابروا..."
"صبر" در قرآن یعنی "مقاومت"...
"تحمل" معنای فرعی "صبر" است، معنای دقیق آن "مقاومت" است
"صبر" یعنی زجر کشیدن و دم برنیاوردن و از محیط زجر خارج نشدن!
اول می فرمایند:"صابروا"،تک تک صبر کنید.. و سپس "اصبروا"، با یکدیگر صبر کنید...
تک تک اگر بروید انسان های صبوری باشید فایده ای ندارد،جمعتان کجاست؟
و سپس می فرمایند:"و رابطوا.."بروید قدرت هایتان را روی هم بگذارید..
ما یک جریان با عظمتی می خواهیم در راه حضرت امام که در فراق جبهه های جنگ اسلام ناب را بفهمد و در آن مسیر خودش را تربیت کند.
"تربیت ولایی" ترجمه ی اسلام ناب است.
گوهر مرکزی اسلام ناب "ولایت" است.
"تربیت ولایی" یعنی خداشناسی، جهان شناسی و هستی شناسی خودت را از اهل بیت بگیر؛
این به این معنا نیست که عقل را تعطیل کنیم، خود اهل بیت هم فرموده اند که عقلت را به کار بگیر ولی شیوه اش را هم فرموده اند.
بعد از خداشناسی و هستی شناسی، "باید" ها و "دستورالعمل" ها را هم از اهل بیت می گیری.
هر چقدر شما هستی شناسی ات را تقویت کنی و از طریق اهل بیت بفهمی که چه خبر است؟سنت های الهی چه چیزهایی هستند؟خدا چه غرضی از خلقت آدم دارد؟و...از درونش متوجه نمی شوی که نماز صبح دو رکعت است.
سومین ویژگی تربیت ولایی" این است که "هدف تربیت" در آن مشخص است.
کسی که می خواهد تربیت ولایی بشود هدفش مشخص تر از هر کسی است.
از بقیه وقتی سؤال می شود هدفتان از تربیت چیست؟ می گویند:برای رضای خدا،برای سعادت دنیا و آخرت، برای رشد و کمال و...چنین کلماتی مبهم و کلی و البته درست است؛ ولی کسی که می خواهد تربیت ولایی بشود اینگونه نیست؛ مثلا می گوید می خواهم سرباز امام زمام شوم و یا حتی دقیق تر، می گوید امام زمان که الان حضور ندارند،تا معلوم شود من سرباز ایشان هستم یا نه، می خواهم سرباز ولی فقیه باشم.
حرف کلی زدن یعنی ابهام،ابهام در پی خود نفاق خواهد داشت.
چهارمین ویژگی تربیت ولایی این است که به انسان انگیزه می دهد، انگیزه ی قوی.
مهم ترین ویژگی تربیت ولایی این است که انسان در مسیر تربیت، یک دوست و همراه پیدا می کند.
مقام معظم رهبری می فرمایند:"برای انسانی که دارای معنویت باشد، هیچ موهبتی از این برتر نیست که احساس کند ولی خدا،عبد صالح و مخاطب به خطاب خلافت اللهی با او و در کنار اوست،او را می بیند و با او مرتبط است."
کسی که در مسیر تربیت ولایی قرار بگیرد این رابطه را حس خواهد کرد.
آیت الله بهجت می فرمودند:" تا رابطه ی ما با ولی امر قوی نشود،کار ما درست نخواهد شد."
بعد می فرمایند:"قوت رابطه ی ما با ولی امر در اصلاح نفس است." یعنی هدف خودسازی تقویت این رابطه است.
- ۹۲/۰۵/۱۸