کانون آموزش

بسیج دانشجویی دانشگاه پیام‌نور رشت

کانون آموزش

بسیج دانشجویی دانشگاه پیام‌نور رشت

جوانان(1)

جمعه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۲، ۰۳:۴۳ ب.ظ

من از جوان سه چیز می خواهم: تحصیل، تهذیب و ورزش

دوره جوانى، دوره توانایى است. این توانایى در چه چیزهایى باید به کار برود؟ به اعتقاد من، باید عمدتاً در تحصیل علم، در ایجاد صفاى نفس و روحیه تقوا در خود و ایجاد نیروى جسمانى در خود - که ورزش باشد - به کار رود. این سه مورد، عمده است. یعنى اگر در یک جمله کوتاه از من بپرسند که شما از جوان چه مى‌خواهید؟ خواهم گفت: تحصیل، تهذیب و ورزش. من فکر مى‌کنم که جوانان باید این سه خصوصیّت را دنبال کنند.تحصیل، اعم از تحقیق و کارهاى علمى هم هست. چون این نیرو در جوانان هست، بایستى در کار تحصیل علم خیلى تلاش کنند. هر کارى هم بخواهید بکنید، در دوران جوانى مى‌شود کرد؛ یعنى در هر سه زمینه - هم در زمینه علمى، هم در زمینه تهذیب نفس، هم در زمینه ورزش - باید در جوانى کار کنید.(77.2.7)

 

ویژگی های برجسته جوان مسلمان و نقش تقوا در شکوفایی آنها

من اساساً در بین این خصوصیّات مهمّى که جوانان دارند، سه خصوصیّت را خیلى بارز مى‌بینم، که اگر آنها مشخّص گردد، و اگر آنها به سمت درستى هدایت شود، به نظر مى‌آید که مى‌شود به این سؤال شما پاسخ داد. آن سه خصوصیّت عبارت است از: انرژى، امید، ابتکار. اینها سه خصوصیت برجسته در جوان است. اگر واقعاً رسانه‌ها در کمکهاى فرهنگى که به ما مى‌کنند - چه گویندگان مذهبى، چه گویندگان مسائل فکرى و فرهنگى، چه صدا و سیما و چه مدرسه‌ها - بتوانند این سه خصوصیت عمده را درست هدایت کنند، من خیال مى‌کنم که خیلى راحت مى‌شود یک جوان راه اسلامى را پیدا کند؛ چون اسلام هم چیزى که از ما مى‌خواهد این است که ما استعدادهاى خودمان را به فعلیّت برسانیم.البته در قرآن یک نکته بسیار اساسى هست - بد نیست من این را به شما جوانان عزیز بگویم - و آن توجّه دادن به تقواست. وقتى که افراد مى‌خواهند پیش خودشان تصویرى از تقوا درست کنند، به ذهنشان نماز و روزه و عبادت و ذکر و دعا مى‌آید. ممکن است همه اینها در تقوا باشد، اما هیچکدام از آنها معناى تقوا نیست. تقوا، یعنى مراقب خود بودن. تقوا، یعنى یک انسان بداند که چه کار مى‌کند و هر حرکت خودش را با اراده و فکر و تصمیم انتخاب کند؛ مثل انسانى که سوار بر یک اسب رهوار نشسته، دهانه اسب در دستش است و مى‌داند کجا مى‌خواهد برود. تقوا، این است. آدمى که تقوا ندارد، حرکات و تصمیمها و آینده‌اش در اختیار خودش نیست. به تعبیر خطبه نهج‌البلاغه(1): کسى است که او را روى اسب سرکشى انداخته‌اند؛ نه این که او سوار شده است. اگر هم سوار شده، اسب‌سوارى بلد نیست. دهانه در دستش است، اما نمى‌داند چگونه باید سوار اسب شود. نمى‌داند کجا خواهد رفت. هرجا که اسب او را کشید، او هم مجبور است برود و قطعاً نجاتى در انتظار او نیست. این اسب هم سرکش است.اگر ما تقوا را با همین معنا در نظر بگیریم، به نظر من راحت مى‌شود راه را طى کرد. البته باز هم نه آن‌طور که خیلى راحت باشد. به هرحال، مى‌شود، ممکن است و واقعاً عملى است که یک جوان راه اسلامى زندگى کردن را پیدا کند. اگر متدیّن است، ببینید چه کار مى‌کند. این اقدام، این حرف، این رفاقت، این درس و این فعل و درک، آیا درست است یا درست نیست. همین که او فکر مى‌کند درست است یا درست نیست، این همان تقواست. اگر متدیّن نیست، چنانچه همین حالت را داشته باشد، این حالت او را به دین راهنمایى خواهد کرد. قرآن کریم مى‌گوید: «هدى للمتقین»(2)؛ نمى‌گوید «هدى للمؤمنین». «هدى للمتّقین»؛ یعنى اگر یک نفر باشد که دین هم نداشته باشد، اما تقوا داشته باشد - ممکن است کسى دین نداشته باشد، اما به همین معنایى که گفتم، تقوا داشته باشد - او بلاشک از قرآن هدایت خواهد گرفت و مؤمن خواهد شد. اما اگر مؤمن تقوا نداشته باشد، احتمالاً در ایمان هم پایدار نیست. بستگى به شانسش دارد: اگر در فضاى خوبى قرار گرفت، در ایمان باقى مى‌ماند؛ اگر در فضاى خوبى قرار نگرفت، در ایمان باقى نمى‌ماند.

بنابراین، اگر بتوانیم از آن سه خصوصیّت باتقوا کار بکشیم و درست هدایت شود، به نظرم خیلى خوب مى‌شود جوانان در شکلى که اسلام مى‌پسندد، زندگى کنند؛ بخصوص که خوشبختانه امروز کشور ما کشورى اسلامى است. این، امر خیلى مهمّى است.(77.2.7)

 

مهم ترین مسائلی که جوان ها باید به آنها اهتمام کنند...

از جوانان این انتظار وجود دارد که عدالتخواهى را از یاد نبرند. آزادى را با همان مفهوم بسیار والاى اسلامى - چه آزادى فردى، چه آزادى اجتماعى و سیاسى، چه آزادى معنوى و روحى - جزو خواستهاى همیشگى خود بدانند و از یاد نبرند. مبارزه با فقر و ایجاد رفاه عمومى را جزو مطالبات خود بدانند. امر به معروف و نهى از منکر هم جزو مهمترین مسائلى است که جوانان باید به آن اهتمام کنند. همچنین در برابر فریب رسانه‌ها در واژگونه جلوه دادن حقایق، تسلیم نشوند. امروز مهمترین تلاش دشمن این است که از پیشرفته‌ترین ابزار و روشهاى ارتباطاتىِ مدرن و فوق مدرن استفاده کند؛ براى این‌که حقایق کشور ما را واژگونه جلوه دهد. تسلیم خواسته آنها نشوید و اندیشمندانه با مسائل برخورد کنید. تسلیم اختلافاتى که بین بعضى از مسؤولان وجود دارد و متأسفانه بعضى از مطبوعات هم به آن دامن مى‌زنند، نشوید. بین دو نفر مسؤول، مسأله‌اى پیش مى‌آید؛ چنان به آن پر و بال مى‌دهند که به یک مسأله اجتماعى و عمومى تبدیل مى‌شود و ذهنها را به خود مشغول مى‌کند. به ورزش اهمیت دهید. من بخصوص روى ورزش تأکید مى‌کنم. من ورزش را به عنوان یک کار بین‌المللى، نمایشى و هیجانى، در درجه دوم مى‌دانم؛ در درجه اوّل، ورزش براى تقویت و سلامت جسم است، که این را براى همه جوانان کشورمان - از زن و مرد - لازم مى‌دانم.(80.8.12)

 

اگر شما جوانان این سه خصوصیت را در خودتان به وجود آورید، در هر شرایطی و در همه زمینه ها موفق خواهید بود.

جوان اوّلاً باید احساس مسؤولیت کند؛ یعنى واقعاً خودش را مسؤول بداند و بخواهد که زندگى را با پاى خودش پیش ببرد و حرکت کند و مثل پر کاهى در امواج حوادث نباشد. ثانیاً با ایمان حرکت کند - ایمان نقش بسیار مهمّى در پیشرفت در همه میدانها و نیز پیروزى بر همه موانع دارد - ثالثاً بصیرت و آگاهى داشته باشد. اگر جوانان این سه خصوصیت را در خودشان تأمین کنند - که البته کار چندان آسانى نیست؛ اما بسیار ممکن هست - من خیال مى‌کنم که هر وضعى دنیا پیدا کند - ارتباطات پیشرفت کند، تمدّنهاى گوناگون به عرصه بازار تمدّنها در دنیا پا بگذارند، قدرت بزرگى در دنیا از بین برود، قدرت جدیدى به‌وجود آید؛ ایران چالشهاى گوناگونى در مسائل اقتصادى و سیاسى و غیره با دیگران داشته باشد، نداشته باشد - در همه زمینه‌ها شما مى‌توانید موفقیّت خودتان را تضمین کنید. سعى کنید این سه خصوصیتى را که من گفتم، در خودتان به‌وجود آورید. ببینید؛ من که مى‌گویم سعى کنید به‌وجود آورید، اعتقادم این است که سعی ها یک اندازه نیست، یک اندازه هم موفّق نیست؛ اما اعتقاد دیگرم این است که هر کسى سعى کند، بالاخره توفیقى خواهد داشت.

آن احساس مسؤولیتى که من مى‌گویم، در مقابل حالت «وِلِش» قرار دارد. بعضى از جوانان هستند که اگر گفته شود این کار را بکن، مى‌گوید وِلِش! مثلاً امتحانات درسى یا قضیه دیگرى در پیش است، مى‌گوید وِلِش! این «وِلِش» بدترین بلا براى جوانان است. احساس مسؤولیت، یعنى رها کردن این حالت «وِلِش».ایمان هم یعنى این که انسان واقعاً مؤمنانه وارد میدان شود. سعى کنید ایمانتان را قوى کنید. الحمدللَّه همه شما دلهایتان پاک و صاف است و ایمانها در دلهایتان مى‌درخشد - انسان مى‌تواند این را حس کند - در عین حال بکوشید آن را عمیق کنید، تا با هر حادثه‌اى متزلزل نشود. با مطالعات خوب، با استفاده از انسانهاى والا و استادهاى خوب، آن را تقویت کنید.در خودتان بصیرت ایجاد کنید. قدرت تحلیل در خودتان ایجاد کنید؛ قدرتى که بتوانید از
واقعیتهاى جامعه یک جمعبندى ذهنى براى خودتان به‌وجود آورید و چیزى را بشناسید. این قدرت تحلیل خیلى مهمّ است. هر ضربه‌اى که در طول تاریخ ما مسلمانان خوردیم، از ضعف قدرت تحلیل بود. در صدر اسلام هم ضرباتى که خوردیم، همین‌طور بوده که حالا اینها بحثهاى تفسیرى زیادى دارد. در دوره‌هاى گوناگون دیگر هم همین‌طور است. نگذارید که دشمن از بى‌بصیرتى و ناآگاهى ما استفاده کند و واقعیتى را واژگونه در چشممان جلوه دهد.(77.11.13)

 

  • کانون آموزش بسیج دانشجویی پیام‌نور رشت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.